خدایا..
ازعشق امروزمان چیزی برای فرداکناربگزار
نگاهی..
یادی...
تصویری...
خاطره ای..
برای هنگامی که فراموش خواهیم کردکه روزی چقدرعاشق بودیم
خدایا
خودت خوب میدونی اومراکودکی فرض کردکه نمی داندعشق چیست
وبرای عاشقی ارزشی قایل نشد!
مرابه بازی گرفت یاشاید... نمی دانم..
دیگرهیچ نمی دانم
اعتراف میکنم نفسم به بودن اووابسته بود
بعدرفتن اوحتی دیگراین نفس راهم نمیخاهم
حال توبگو چه کنم؟
بارخدایا!
دوست داشتم اومرابفهمد حتی برای یک لحظه! -
نظرات شما عزیزان:
|